کتاب " مرگ پوتیا " اثر "هاینریشفون کلایست"، "هاینریش مان"، "توماس مان"، "فریدریش دورنمات" و… را "محمود حدادی" گردآوری و ترجمه کرده است. تاریخ ادبیات آلمان به گونههای مختلف نوشته شده است. برخی بر این باورند که تاریخ ادبیات این کشور با گوته و شیلر شروع میشود. عدهای از محققان نیز به تقسیمبندی تاریخی سیر تحولات ادبیات ژرمن معتقدند. نتیجهی هر دو نگرش یکسان است. ادبیات آلمان غنی و سرشار از نویسندگان و آثار بزرگ است. گوته و شیلر شاخصترین نشانههای ادبیات آلمان هستند. آنها امروز نیز خوانندگان فراوان دارند. ولی شهرت گوته از همان جوانی به سراسر اروپا گسترش یافته و آثارش تأثیر انکارناپذیری بر افراد گذاشته است. علاوه بر آنها که به کلاسیکهای وایمار شهره هستند، نویسندگان و متفکران دیگری وجود دارند که سلوک و آثارشان قابلتوجه است.
بهترین راه شناخت آثار نویسندگان و متفکران ادبیات آلمان، مطالعهی کتاب مرگ پوتیاست. محمود حدادی با گردآوری و ترجمهی بهترین آثار ادیبان یکصد سال گذشتهی آلمان ـ هاینریشفون کلایست، هاینریش مان، توماس مان، فریدریش دورنمات و… ـ از نهضت روشنگری تا مکتبهای ادبی قرن بیستم، اثری درخور به دست داده است.
برخلاف نگاه سنتی که ادبیات را مقولهای از جنس زیباییشناسی میداند، گوته ادبیات را حافظهی جمعی ملتها میخواند، مطمئنترین معیاری که هر ملتی را به درک و داوری گذشته و اکنونش قادر میسازد. با عنایت به دیدگاه متفکر برجستهی آلمانی، میتوان گفت، کتاب مرگ پوتیا از بازتاب اندیشههای والا به دور نمانده است. به سهم خود نشان میدهد ادبیات در هر شرایط مخزن آرمانهای نیک و آرزوهای والایی است که انسان در آرزوی رسیدن به آن لحظهشماری میکند.