این داستان طنزآمیز، ماجرای عشق یک پزشک از خانواده اشرافی به دختر یک ماجراجو در آمریکای جنوبی است. این دو در پایان عشق نافرجامشان هر یک با شخص دیگری ازدواج میکنند؛ تا اینکه هر دو در سنین پیری در فواصلی نزدیک بیوه میشوند و دکتر که عشق سوزان آن دختر را کماکان در سینه نهفته دارد، در شب اول وفات شوهر زن عشق خود را ابراز میدارد؛ اما ابتدا با بیمهری مواجه میشود و سرانجام در رودخانهای در قاره آمریکای جنوبی و در کشتیای عشق آنها به نتیجه میرسد.