هرکول پوآرو مثل همیشه سر وقت وارد اتاق کوچکی شد که خانم لمون، منشی پرکار او در آن منتظر شنیدن دستورات آن روز بود. در نگاه اول به نظر می آمد اندام خانم لمون تماما از خطوط صاف و موازی تشکیل شده و از این لحاظ برای پوآرو که طرفدار تقارن هندسی بود، خیلی خوب بود. بیش از این که پوآرو در مورد اندام زن ها هم طرفدار نظم و دقت هندسی باشد، آدم سنت گرایی بود و تعصب شدیدی روی منحنی ها داشت. دوست داشت زن ها زن باشند! ولی خانم لمون را نمی شد یک زن به حساب آورد. او یک انسان ماشینی بود. یک ابزار دقیق. 48 سال سن داشت و شانس آورده بود که به کلی فاقد تخیل است.