دربارۀ کتاب در بازار اسیران
در رمان حاضر، يک روز جميله براي ديدار نامزدش به سمت چشمه ميرود، پيش از آنکه برسد، اسير داعشي ها ميشود. داعشي ها او را با خود بردند و مثل ساير اسيرها خريدوفروش کردند. جميله مثل کوهي از خشم شده بود و تمام تلاشش را ميکرد تا اجازه ندهد کسي به او تعرض کند.