کتاب حاضر، داستانی درباره زندگی دختری به نام تینا است که بسیار زیباست و خواهرش به او حسادت می کند. خواهرش ازدواج میکند و تینا به طور اتفاقی با پسری تصادف میکند و از همان روزهای اول به هم دل بسته میشوند. پدر تینا بسیار تعصبی است و وقتی علی به خواستگاری او میآید، مخالفت میکند.