اغلب مایلیم تصور کنیم این صفات اخلاقی شخصی هیچ رابطه ای با دستورات اخلاقی یا حتی عقاید مذهبی ندارد یا رابطه آنها ماهیتا منفی است. حتی به نظر می رسد فقط قابلیت رهایی از سنت موروثی- که نوعی روشنگری آزادمنشانه به شمار می رود- مناسب ترین شالوده برای چنین سلوک اقتصادی را تشکیل می دهد. امروز به طور کلی دقیقا همین امر مشهود است. کسانی که امروزه از روح سرمایه داری اشباع هستند، معمولا اگر خصومتی با کلیسا نداشته باشند لااقل نسبت به آن بی تفاوتند. تصور پارسایی ملال آور بهشت برای طبع پویای آنان جاذبه چندانی ندارد و مذهب از نظر آنها وسیله دور کردن انسان ها از فعالیت های دنیوی محسوب می شود. اگر از آنها بپرسید معنای فعالیت بی قرارشان چیست و چرا هرگز به آنچه دارند راضی نمی شود- سوالی که برای کسانی که صرفا به زندگی دنیوی متوجهند بی معنی می نماید- در صورت داشتن پاسخ چنین جواب خواهند داد: “به خاطر اولاد و نوه هایم تلاش می کنم”….