وصیت خیانت شده مقالهای در 9 بخش است که در آن میلان کوندرا ردپای تحول رمان را از رابله تا کافکا پی میگیرد و بین ادبیات و موسیقی خطی موازی میکشد. میلان کوندرا، نویسندهی اهل چک که از 1975 در تبعید خودخواسته به فرانسه رفت. یکی از بحثانگیزترین نویسندگان حال حاضر دنیاست. او سالهاست به زبان فرانسه مینویسد چرا که خودش را نویسندهای فرانسوی میداند و تاکید دارد که که آثارش باید در ردهی ادبیات فرانسه مطالعه شود. کوندرا در آثار داستانیاش مفاهیم مهم فلسفی را در قالب روایتهای جذاب، مبتنی بر روابط انسانی، ارائه میکند. او در کنار خلق رمانها و داستانهای کوتاه درخشان. آثاری مهم دربارهی رمان و روایت داستانی نوشته شده است.
قسمتی از متن کتاب:
ژانکن درصدد برآمد تا در موسیقی خود این دو را به هم آورد، و به این ترتیب اواسط قرن شانزدهم آنچه را در قرن بیستم مثلا به دست یاناچک (تحقیق هایش در باب زبان گفتاری)، بارتوک، یا به شیوه ای بی نهایت سیستماتیک به دست مسیان (در آثاری که ملهم از آواز پرنده است) انجام می شد، از پیش اعلام کرد. هنر ژانکن به یادمان می آورد که بیرون از روح بشر دنیایی صوتی وجود دارد، دنیایی که نه فقط دربردارندۀ صداهای محض طبیعت که شامل صداهای انسان هایی هم هست که حرف می زنند، آواز می خوانند و به زندگی هر روزه و موقعیت های شاد، جسمانیتی صوتی می بخشند. او به یادمان می آورد که آهنگساز می تواند به این جهان «عینی» فرم موسیقایی عظیمی ببخشد.