« اسطوره» و «رویا» واجد تصاویر، نمادها و رویدادهایی قابل تفسیرند. اما آیا اسطوره را می توان همچون رویا تفسیر رمز گشایی کرد، یا بالعکس؟ الیاده در این کتاب مرزهای عوالم خواب گزارانه (تعبیر خواب) و عوالم اسطوره ای را مد نظر داشته و با تشریح آیین ها و مناسک انسان سنتی، از نماد پردازی دینی به اضطراب انسان مدرن رسیده است.
شاید درست نباشد که بگوییم درک اسطوره روزی یکی از کشفیات مفید سده بیستم لقب خواهد گرفت. انسان غربی دیگر ارباب نیست؛ و دیگر «بومی ها» را ساماندهی نمی کند، بلکه با سایر انسان ها در تعامل است. علاوه بر این، وی باید بداند که چگونه باب گفت و گو را باز کند و درک نماید که دیگر هیچ گسستی میان دنیای «ابتدایی» یا «عقب مانده» و دنیای مدرن غرب وجود ندارد. دیگر همانند نیم قرن پیش، کشف و تمجید هنر سیاه پوستان یا جزیره نشینان اقیانوس آرام کافی نیست: اکنون باید خاستگاه های معنوی این هنرها را در میان خودمان از نو بیابیم؛ باید از آنچه در هستی مدرن هنوز «اسطوره ای» هستند، و به راحتی تداوم دارند، آگاه گردیم، زیرا بخش و تکه ای از شرایط انسانی اند که اضطراب انسان از زیستن در زمان را نشان می دهند.