شخصیت اصلی این داستان دختر کشیش (دوروتی) است که در محیطی خشک، یعنی خانه پدرش (کشیش) زندگی میکند. «دوروتی»، دختری است که از کودکی تحت تعلیمات خشک و تحجرگرایانه پدرش بزرگ شده است. هرچند دوروتی تا حدودی روحیه منحصربهفردی دارد. دختر کشیش نماینده مسیحیتی پیشپاافتاده و خشک مقدس است. وضعیتی که کشیش برای دخترش ایجاد کرده است و مشکلاتی که دوروتی با آنها دستوپنجه نرم میکند (مانند بدهیها و فقر) ذهنیت اصلی داستان است و دوروتی تا قبل از فراموشی و زندگی عادیش تنها به همین مسائل فکر میکند. در بخشی از کتاب، دوروتی فراموشی میگیرد و به دنیایی جدید پا میگذارد؛ دنیایی که کاملا متفاوت از دنیای گذشته است و دوروتی تنها و درمانده از پس آن بر میآید... .