این رمان دوازده جلدی، ماجرای شگفت انگیز پسرکی معمولی است که در شرایطی بسیار بحرانی مجبور می شود زندگی خود را به دست شبحی خون آشام بسپارد. او ماجراهای باورنکردنی و وحشتناکی را از سر می گذراند، به کوهستان اشباح می رود، شاهزاده ی اشباح می شود، در جنگ اشباح با دشمنانشان ـ شبح واره هاـ شرکت می کند، به شکار ارباب شبح واره ها می رود، و در زمان سفر می کند. اما بعد از همه ی این ماجراها در می یابد که تنها دو راه پیش رو دارد: بمیرد و اجازه دهد که ارباب شبح واره ها نه تنها اشباح، که همه ی جهان را به نابودی کشد، یا زنده بماند و خود به ارباب سایه هاـ ویران کننده ی جهان ـ تبدیل شود. دارن می خواهد روح خود را نجات دهد، می خواهد دنیا را نیز از نابودی نجات دهد، و بیش از هر چیز دیگری آرزو دارد که خود را از دنیای پر از سیاهی و غرق در خونِ موجودات شب بیرون بکشد.