فقه سیاسی به ارزیابی ماهیت دولت، جامعهی سیاسی و شکلهای متفاوتی از نهادها و تشکلهای داوطلبانه علاقهمند است که از مختصات جامعهی مدنی مدرن شمرده میشوند. اما این ارزیابی به فهم دو چیز بستگی دارد: یکی، حضور معمایی فقه سیاسی در جامعهی پیچیدهی امروز و دوم، بنیاد مذهبی سیاست مدرن در جهان اسلام. در چنین شرایطی، شاید بتوان در موقعیت معرفتی مناسب قرار گرفت و درصدد پاسخ به دو مسألهی معمایی زیر برآمد:
1- چگونه ممکن است چنین ارزشهای مردمسالارانهای، که اکنون، در نظامهای سیاسی جدید، نهادینه شده یا در حال نهادینه شدن هستند، ضمانت فقهی بیابند؟
2- بینش فقهی ـ سیاسی برخاسته از جامعهای ایمانی چه نقشی در حوزهی گفتوگوی عمومی و سیاست جامعه ای اسلامی در عصر ما دارد یا میتواند داشته باشد؟
به هر صورت، آیا چنین اقتضایی که ارزشهای ایمانی، بنیادی اخلاقی برای زندگی مردمسالارانهی امروز فراهم کند در فقه سیاسی نیز در جامعهی سیاسی ما وجود دارد؟ یا اینکه این دو، به اقتضای زمان و مکان، نوعی از «ناچسبترین اتحادها» را «تجربه» یا حتی زیر فشار ضرورتها «تحمل» میکنند؟ به نظر نمیرسد که تأمل در این پرسشهای حیاتی تأخیرپذیر باشند. این کتاب درصدد مشارکت در چنین مباحث مهمی است.