دربارۀ کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد
«ورونيکا»، دختر جواني است که به نظر ميرسد هرچه ميخواهد دارد؛ شبها براي تفريح بيرون ميرود، با مردهاي جذاب ملاقات ميکند، اما شاد نيست و در زندگياش چيزي کم است براي همين صبح روز 11 نوامبر سال 1997 تصميم ميگيرد بميرد، او با قرص دست به خودکشي ميزند، هرچند خودکشياش موفق نيست اما دکتر به او ميگويد تا چند روز ديگر ميميرد. ورونيکا در فرصت باقيمانده در کمال تعجب پي ميبرد که جذب بيمارستاني شده که در آن بستري است. در اين شرايط او چيزهايي را کشف ميکند که پيشتر هرگز به خودش اجازه نداده بود به آنها فکر کند. نفرت، ترس، کنجکاوي، عشق و... تجربهاش او را به تدريج به درک اين حقيقت وادار ميکند که هر ثانيه از زندگياش، گزينشي ميان مرگ و زندگي است... .