این کتاب به قلم یکی از پیشروان داستان نویسی ایران که از خطوط ادبیات سنتی فراتر رفت نگارش شده، نویسنده ای که بیش از هرچیز داستان های خود را به افراد گرفتار شده در دام های اجتماعی و یا انسان های متعلق به طبقات فرودست اختصاص داده و سعی در به تصویر کشیدن ناهنجاری ها و مشکلات جامعه داشته است. در اثر حاضر مجموعه ای از داستان های او به همراه یک نمایشنامه جای گرفته است، عناوین برخی از این داستان ها عبارتند از: دسته گل، روز اول قبر، همراه، پاچه خیزک و…
گزیده ای از کتاب
گوشی را گذاشت. دیگر نمی دانست چه کار کند. ترس کشنده ای به درونش چنگ انداخته بود. اگر همین حالا در اتاق باز می شد و مردک با ششلول می آمد تو و می زدش، چه می شد؟ مگر نه خودش نوشته بود که دست از جان شسته و هر آن ممکن است کارش را بکند؟ جرات نمی کرد به در اتاق نگاه کند. این چه زندگی بود؟ شب تا صبح تو جاش غلت می زد و کوچک ترین صدایی که دور و ور خودش می شنید، مرگ جلوش مجسم می شد. از خوراک وا شده بود. به خانه اش که می رفت، تا روز بعد که باز با آن ترس و دلهره به اداره برمی گشت، در آن جا زندانی بود. از نوکرهاش می ترسید. از تمام کارمنداش می ترسید. از معاون خودش هم می ترسید و پشیمان بود که چرا روز اول، او را از مضمون نامه ها آگاه ساخته بود. نکند خود معاون باشد. «ای پدر سوخته ی نمک نشناس.» حوصله هیچ کاری را نداشت . این اواخر تمام کارهای اداریش تا آخر وقت رو میزش می ماند تا این که آخر سر می بردند می دادند به معاونش. ناخوش بود. فلج شده بود و توان هیچ کاری نداشت.