دربارۀ کتاب ساعت نحس
کتاب حاضر، در شهري که مردم آن در آرامش به سر ميبرند، شهرداري، که رئيس پليس نيز بوده، مأمور برقراري نظم ميشود. او هنگام وقوع سيل، بهمنظور اسکان اهالي بخش بزرگي از شهر، از مکاني تازه در حوزه شهر بهره ميبرد و در اين حال به مصادره اموال و املاک شهروندان ميپردازد؛ بهگونهاي که حتي به ياران سابق خود نيز رحم نميکند. اين رفتار، درنهايت به برقراري حکومتنظامي و ساعات شوم منع عبور و مرور شبانه منجر ميشود. رئيس پليس همچنان همهجا را براي يافتن اعلاميههاي ضددولتي جستوجو ميکند و مردم نيز بهتدريج به جنگلها کوچ ميکنند و به مبارزان ميپيوندند.