موضوع کتاب مربوط به رابطه میچ با استاد بیمارش موری شوارتز است. پیشینهی این دوستی به دوران دانشجویی میچ در دانشگاه براندیس و شرکت در کلاسهای درس روانشناسی اجتماعی موری برمیگردد. حالا میچ وارد دههی چهلم زندگی خود شده و موری نیز به دلیل ابتلا بهنوعی بیماری که باعث ازکارافتادن تدریجی اعضای بدنش میشود خود را برای مرگ آماده میکند. اما ازآنجاکه عمیقاً و ذاتاً به معلمی عشق میورزد حتی تا واپسین لحظات عمرش شاگرد خود را رها نمیکند و هر سهشنبه در اتاقش برای او کلاسِ درسِ زندگی برپا میکند. گفتوگوهای میچ و موری پیرامون موضوعاتی همچون جهان، افسوسها و حسرتها، مرگ، خانواده، ازدواج و بخشش در این کتاب جمعآوری شده است.