"... هرگز موضوعی بارورتر از جنگ اسپانيا برای شاعران پديد نيامده است. خونی که در اسپانيا ريخته شد آهنربايی بود که تا زمانی دراز به جان شعر لرزه درافکند."
با اين کلام، پابلو نرودا، شاعر آواره به جنگ اسپانيا پرداخت. جنگی که نرودا را به سوی تعهد سياسی هر چه بيشتر کشانيد و از او شاعری مردمگرا و پيشرو ساخت و شعرش را دستخوش تغييراتی بزرگ کرد. تاريخ و شعر را در کنار هم می نهيم تا زمينه ی فکری شاعر را دريابيم. با دل های شکسته!به مردگانتان ايمان داشته باشيد.آنان تنها ريشه هايی در زير سنگ های خون آلوده نيستند، نهتنها استخوان های ويران بينواشان به يقين خاک را شخم خواهد زد بل دهان هاشان، هنوز باروت را می جوند و چون اقيانوسی از پولاد يورش می برند، و هنوز مشت های ناستوده شان، مرگ را انکار می کند چرا که از اين همه کالبد حياتی نامرئی بر خواهد خاست.