ابراهام هارولد مزلو روانشناس انسانگرا و از پیشروان «نسل سوم» روانشناسی در این کتاب از «تجربههای اوج» سخن میگوید، تجربهها و جذبههایی شورانگیز، وصفناپذیر و وجودی که از نظر او پیامبران، عارفان و راهبان ذن آنها را در پررنگترین شکل خود تجربه کردهاند. مزلو عموم انسانها، اعم از دیندار و غیردیندار، را برخوردار از چنین تجربههایی میداند و شرح میدهد که روانشناسان وجودی چگونه علاوه بر به رسمیت شناختن و تقویت این تجربهها میکوشند در چهارچوبی تجربی و طبیعی دربارۀ آنها نظریهپردازی کنند. مزلو اگرچه اقرار دارد که منشأ شکلگیری ادیان همین مواجهههای شورمندانه است، اما این تجربهها را لزوماً دینی نمیداند. او از آنچه تشکیلات ادیان سازمانیافته بر سر این تجربهها آوردهاند، شکایت میکند و شرح میدهد که چگونه علم تجربی از راه تجدید نظر در رابطۀ واقعیت و ارزش میتواند برای چنین تجربههایی جایی درخور فراهم کند. مزلو با تأکید بر جای خالی ارزشها در نظام آموزش رایج در بررسیای موردی نشان میدهد که روانشناسی انسانگرا چگونه میتواند رازآمیزی را دوباره به رابطۀ زن و مرد بازگرداند و آن را از روزمرگی و ملال برهاند.