یک غریبه به روستای دورافتاده «ویسکوز» میرسد، همراهش کولهپشتیای حاوی یک دفتر ضخیم و یازده شمش طلا میباشد. او به دنبال پاسخ به یک سؤال است که او را عذاب میدهد؛ آیا انسانها، در اصل، خوب یا بد هستند؟ در دنیا دو مقوله «خیر» و «شر» وجود دارند که همیشه در تضاد با یکدیگر قرار دارند. در این کتاب، به همین دو مقوله پرداخته شده که یکسوی آن خدای یگانه و سوی دیگر شیطان قرار دارد. این کتاب سومین و آخرین کتاب از سهگانه «پائولو کوئلیو» است. در هر کدام از این کتابها به یک هفته زندگی انسانهایی معمولی پرداخته میشود، که هر کدام، به یکباره خود را پیشروی عشق، مرگ، یا قدرت مییابند.