«مردی با لباس قهوهای» در سال 1924 منتشر شد که این اولین حضور شخصیت «ریس» در داستانهای کریستی است. قصهٔ کتاب دربارهٔ دختری به نام آنه بدینگ فلد است که یک روز وقتی به ایستگاه مترو میرود در آنجا مردی را میبیند که به طور ناگهانی روی ریل قطار میافتد و جانش را از دست میدهد. مردی که کت و شلوار قهوهای دارد به عنوان پزشک مرد را معاینه میکند و اعلام میکند او فوت کرده است. این وقتی در حال ترک ایستگاه است کاغذی از جیبش میافتد که روی آن یادداشتی نوشته شده است. یادداشتی که در ظاهر بی معنا به نظر میرسد ولی آنه بدینگ فلد را درگیر ماجرایی جنایی میکند.