کتاب
جست‌وجوی پیشرفته
    ناشر
      پدیدآورندگان
        این کتاب را خوانده‌ام.
        0
        این کتاب را می‌خواهم بخوانم.
        0

        غروب بت‌ها

        ناموجود

        مشخصات کتاب غروب بت‌ها

        تعداد صفحات
        120 صفحه
        شابک
        9786222580049
        سال انتشار
        1399
        نوبت چاپ
        1
        قطع
        رقعی
        جلد
        شومیز

        دربارۀ کتاب غروب بت‌ها

        کتاب «غروب بت‌ها» در هشت فصل روایت شده است. «نکته‌پردازی‌ها و خدنگ‌اندازی‌ها» عنوان فصلی است که در آن نیچه 44 عبارت و جمله‌ را به صورت جداگانه نوشته است که هرکدام مضمونی خاص را دنبال می‌کنند: «شادمانی چه کم مایه می‌خواهد! نوای یک نی‌انبان و بس. بی‌موسیقی زندگی که زندگی نبود! آلمانی‌ها گمان می‌کنند که خدا هم آواز می‌خواند». در فصل دوم «مسئله‌ سقراط»؛ نیچه مفهوم زندگی را هدف می‌گیرد و اندیشه‌های سقراط به عنوان نماینده‌ای از تفکر بی‌ارزشی زندگی را بررسی می‌کند: «فرزانه‌ترین مردان همه‌ روزگاران درباره‌ زندگی یکسان داوری کرده‌اند: زندگی به هیچ نمی‌ارزد... همیشه و همه‌جا همین آوا از دهانشان شنیده شده است: آوایی آکنده از شک، از اندوه، آکنده از بیزاری از زندگی، از نپذیرفتن زندگی». در فصل بعدی با عنوان «عقل در فلسفه»؛ نیچه درباره‌ مسائل بنیادی فلسفه مثل حقیقت، نمود و صیرورت (شدن) سخن می‌گوید. فصل چهارم کتاب با عنوان «اخلاق همچون ضد طبیعت»؛ نگاهی انتقادی به دین مسیحیت به دلیل سرکوب امیال انسانی دارد. نیچه از روحانی کردن و سرکوب کردن طبیعت و هوس انسان گلایه می‌کند: «کلیسا با شورها با ریشه‌کن کردنشان می‌جنگد، با ریشه‌کن کردن به هر معنایی: روش‌اش، «درمان»‌ اش، اخته‌گری ا‌ست. هرگز نمی‌پرسد که «یک هوس را چگونه می‌توان روحانی و زیبا و خدایی کرد؟». فصل پنجم «چهار خطای بزرگ انسان» را معرفی می‌کند. «جابه‌جایی نتیجه و علت»، «رابطه‌ نادرست علیت»، «علت‌های حاصل از وهم و خیال بشر» و «اراده آزاد» چهار خطای مطرح‌شده در این فصل هستند. در فصل ششم «بهبودبخشان بشریت»؛ حقیقت و واقعیت اخلاقی انکار می‌شوند. همچنین، روح و اخلاق آلمانی بررسی می‌شود و جامعه‌ آلمان روبه نابودی توصیف می‌شود. فصل هفتم «پویندگی‌های مرد نابه‌هنگام» نام دارد. در این فصل نیچه، از بسیاری از اندیشمندان و مکاتب مثل سوسیالیسم و آنارشیسم انتقاد می‌کند. به ‌عنوان مثال «ویکتور هوگو»، دریای چرندیات و «امیل زولا»، لذت بردن از بوی گند توصیف می‌شوند. «داستایوفسکی» و «استاندال» تنها کسانی هستند ‌که، نیچه آن‌ها را ستایش می‌کند. در فصل انتهایی نیز با عنوان «آنچه من وامدار باستانیانم»؛ نیچه از تأثیر یونانیان باستان بر افکارش سخن می‌گوید.

        نظر خود را بنویسید:
        امتیاز شما به این کتاب
        ثبت نظر
        سایر آثار فریدریش ویلهلم نیچه