دربارۀ کتاب وصیت ها
کتاب «وصیتها» از زبان سه راوی نقل میشود. قسمتی که به وقایع قبل از شکلگیری حکومت «گیلیاد» و حوادث کتاب قبل بازمیگردد که از زبان عمه «لیدیا» که مربی و معاون زنان بود، بیان میشود. او در این قسمت از چگونگی دست کشیدن خود از باورهایی در مورد دموکراسی و آزادی و تبدیل شدنش به خدمتگزاری مشتاق برای حکومت گیلیاد سخن میگوید. پانزده سال از داستان «سرگذشت ندیمه» میگذرد و مابقی این قصه از زبان دو دختر نوجوان به نامهای «اگنس» و «نیکول» نقل میشود. دخترانی که در زمان حکومت گیلیاد بزرگ شدند و زنی که از خادمان این حکومت بوده است، هر سه، راوی وقایع و اتفاقات حکومت گیلیاد میباشند و به دنبال برملا کردن اسنادی بر ضد این حکومت هستند.