کتاب
جست‌وجوی پیشرفته
    ناشر
      پدیدآورندگان
        %
        این کتاب را خوانده‌ام.
        2
        این کتاب را می‌خواهم بخوانم.
        0

        سیر عشق

        0 (0)
        قیمت:
        260,000 تومان 247,000 تومان

        مشخصات کتاب سیر عشق

        ناشر
        تعداد صفحات
        244 صفحه
        شابک
        9786008066361
        سال انتشار
        1399
        نوبت چاپ
        1
        قطع
        رقعی
        جلد
        شومیز

        دربارۀ کتاب سیر عشق

        بعد از گذشت دو سال از ازدواجشان، ربیع کماکان ثبات شغلی ندارد و در معرض خطر کسادی کار و تغییر عقیدهٔ ناگهانی مشتری قرار دارد. در نتیجه، وقتی شرکت در اول ژانویه در آن‌طرف مرز، در ساوث شیلدزِ انگلستان، شهری سخت‌کوش که با قطار دو و نیم ساعت تا ادینبرو فاصله دارد، قراردادی عظیم و طولانی‌مدت می‌بندد ربیع خیلی خوشحال می‌شود. کاری که قرار است انجام شود، آبادسازی دوبارهٔ زمین اطراف بارانداز و زمین متروکهٔ پر از آلونک‌های صنعتی و تبدیل آن‌ها به پارک، کافه و موزه‌ای برای نگه‌داری از یک اثر تاریخیِ محلی است به نام تاین که از نظر قدمت، دومین قایق نجات در بریتانیاست. اِون از ربیع می‌پرسد که آیا می‌خواهد مدیریت پروژه را قبول کند یا خیر، که افتخار بزرگی است، اما مستلزم این است که به مدت یک سال و نیم سه شب در ماه را دور از کرستن بگذراند. بودجه محدود است پس در مهمان‌سرای پریمیر ساوث شیلدز مستقر می‌شود، جایی نسبتاً ارزان که بین زندان زنان و انبار کالا گیر افتاده است. شب‌ها تک‌وتنها در رستوران هتل، تی‌بارنز، شام می‌خورد، جایی که شقه‌ای گوشت خوک زیر چراغ‌های محل گوشت‌بری پخته می‌شود.در طول دومین بازدیدش از آنجا، از مسئولان محلی راجع به یک سری مسائل، حرف‌های دوپهلو می‌شنود. همه آن‌قدر ترسو هستند که نمی‌توانند تصمیمات بزرگ بگیرند و تأخیرها می‌افتد به گردن قوانین جورواجور سفت‌وسخت؛ معجزه است که توانسته‌اند به همین‌جا هم برسند. رگی در گردن ربیع هست که این‌طور مواقع تیر می‌کشد. کمی بعد از ساعت نُه، درحالی‌که با جوراب روی فرش نایلونی قدم می‌زند، از اتاق آلبالویی و ارغوانی‌اش به کرستن تلفن می‌زند. به او می‌گوید: «تِکل، یه روز دیگه با جلسه‌هایی که مغز آدم رو کرخت می‌کنه و احمق‌های شورا که بدون دلیل موجه دردسر درست می‌کنن، گذشت. دلم خیلی برات تنگ شده. حاضرم برای اینکه همین الان کنارم باشی هر کاری بکنم.» کرستن مکثی می‌کند (ربیع حس می‌کند می‌تواند صدای کیلومترهایی را که بینشان فاصله انداخته‌اند بشنود)، بعد با لحنی بی‌روح جواب می‌دهد که قبل از شروع ماه مارس، ربیع باید اسمش را به بیمهٔ ماشین اضافه کند و اینکه همسایه‌شان می‌خواهد راجع به لولهٔ فاضلاب با آن‌ها صحبت کند، همان‌که سمت باغ است؛ در اینجا ربیع آرام ولی با جدیت تکرار می‌کند که دلش برای او تنگ شده و آرزو می‌کند که پیش هم بودند. در ادینبرو، کرستن ژاکتش را پوشیده و در یک‌طرف کاناپه، طرف ربیع، با یک ظرف ماهی تن و یک تکه نان تست روی پایش، چمباتمه زده. کرستن دوباره مکث می‌کند، اما جوابی که به ربیع می‌دهد مختصر و خشک و رسمی است: «بله.» حیف که ربیع نمی‌تواند ببیند که کرستن دارد جلوی ریختن اشک‌هایش را می‌گیرد.

        نظر خود را بنویسید:
        امتیاز شما به این کتاب
        ثبت نظر
        سایر آثار آلن دوباتن