«ابوتراب خسروی» که بیشک از یگانه تاثیرگذاران ادبیات معاصر است، رمان «اسفارکاتبان» را طی شش سال نوشته. این اثر واجد بسیاری از تکنیکها و تمهیدات مشترک میان انگارههای مدرنیستی و پسامدرنیستیست؛ تکثر راوی و تعدد روایت، غلبهی عنصر وجودشناسی بر معرفتشناسی، جابجاییهای زمانی در روایت، شباهت شخصیّتها به یکدیگر، برجستگی متن، درهمآمیزی نثر معاصر و کهن و… از جمله تمهیداتی هستند که خسروی در این رمان بهکار گرفته است اما شاید هیچکدام از اینها اسباب حیرتآفرینی موجود در اثر نباشند و دشوار بتوان جوهرهی مُوَجِد این حیرت را توضیح داد.
«همهی هدفی که در طول این سالها داشتهام این بوده که از امکانات فرهنگ مکتوب خود استفاده کنم و نوعی رمان با تشخص ایرانی بنویسم؛ رمانی که در آن از زیباشناسی موجود در فرهنگمان استفاده کنم.» این جملات دیدگاههای نویسندهی «اسفار کاتبان» است؛ او رمانی به ذخیرهی ادبیات ایران افزوده که از نظر فرمی بسیار متفاوت با رمانهای تاریخ ادبیات معاصر فارسیست. استفاده از روایتهای جداگانهای که هر کدام موازی یکدیگر جلو میروند از دیگر ویژگیهای اثر است. «اسفارکاتبان» بهعنوان بهترین رمان سال ۱۳۷۹ برگزیده شد و جایزه ادبی مهرگان به آن تعلق گرفت.