آقا محمد خان قاجار، جواهرات نادر را میخواست، اما شاهرخ ادعا میکرد که از وجود این جواهرات بیخبر است. آقا محمد خان دستور داد که از خمیر، تاجی درست کنند و روی سر شاهرخ پیر بگذارند. سپس، جلادان شکنجه او را آغاز کردند. جلادان تا نیمههای شب به شکنجه شاهرخ ادامه دادند. آنها سرب مذاب را روی تاج خمیری شاهرخ میریختند و پیرمرد نابینا، پس از چند لحظه با داد و فریاد، محل پنهان کردن یکی دیگر از گنجینهها را افشا میکرد.