ارنست نولته، اندیشمند و تاریخنگار جنجالی آلمانی، پس از نیمقرن کار نظری و انتشـار کتـابهـایی ستـرگ در بـارۀ فاشیسم، مارکسیسم، فلسفۀ تـاریخ و تاریخاندیشی، در دهۀ هشتاد عمر خود به «اسلامگرایی» روی آورد و نتیجۀ پژوهشهایش را در کتاب اسلامگرایی: سومین جنبش مقاومت رادیکال گرد آورد. بهترین توصیف در بارۀ این کتاب همین است که بگوییم این اثر بیش از آنکه برای آلمانیها، اروپاییان و غیرمسلمانان نوشته شده باشد، برای مردم خاورمیانه نوشته شده است و بیراه نیست اگر بگوییم ما ایرانیها مخاطب اصلی آنیم؛ مایی که کشورمان پرچمدار اسلامگرایی سیاسی در خاورمیانه شد و در پی انقلاب ۵۷ نخستین حکومت اسلامی تمامعیار را برپا کردیم. به همین دلیل تمام مباحث کتاب برای خوانندۀ ایرانی جذاب است؛ به ویژه آنجا که در بارۀ خود ایران سخن به میان میآید: از ناصرالدینشاه و سیدجمالالدین اسدآبادی تا پهلویها، از دکتر علی شریعتی تا آیتالله خمینی. نظریۀ اصلی کتاب در عنوانش آمده است: اسلامگرایی سومین جنبش مقاومت رادیکال در تاریخ معاصر معرفی میشود. اما فارغ از اینکه نولته در اثبات این نظریه چقدر موفق بوده است، کتاب سرشار از نکتهسنجیها و سرنخهایی برای مطالعات تطبیقی در بارۀ کشورها و جنبشهای اسلامی است و بدینسان افقهای جدیدی را به روی فهم تاریخیِ ما ایرانیها میگشاید. ما با مطالعۀ این اثر، از آن رویکرد معیوبی که میخواهد تاریخ را فقط بر اساس سرنوشت ملی درک کند، رها میشویم و در گسترهای فراملی و چندلایه ــ و در نهایت در دایرهای به شعـاع کل جهان ــ به تاریخمـان مینگریم و از این رهگذر، دریچـههای تاریخاندیشانۀ جدیدی به رویمان گشوده میشود.