آدمها دوست دارند درگیر قصهای بزرگتر از قصهی خودشان بشوند. برندهایی که مشتریها را در دل روایتی بزرگتر قرار میدهند، ارزش محصولاتشان را بالا میبرند. آیا برندتان به قصهی عمیقتری منتهی میشود؟ آیا محصولتان برای مشتریها مثل ابزاری هست که برای مقابله با چیزهای ناخوشایند از آن کمک بگیرند؟ آیا قصهی برند شما راهحلی برای مشکل بیرونی، درونی و فلسفی مشتری ارائه میدهد؟
مخاطبان دیگر علاقهای به شنیدن قصهی برند یا قصهی موفقیت شخصی کارآفرینان ندارند؛ آنها تشنهی قصهای هستند که قهرمانش مشتری باشد، نه برند.
کتاب «هر برند یک قصه است» هم به آفرینندگان برندها یاد میدهد چطور قصهشان را روشن و شنیدنی به گوش مشتری برسانند، هم حقیقتی مهمتر از این را یادشان میاندازد که «مشتریها معمولاً اهمیتی به داستان شما نمیدهند؛ مهم داستان خودشان است.»