مردم بیچاره و تهیدست داستانهای داستایفسکی معمولا با فقیر و بیچارههای داستانهای نویسندههای دیگر فرق دارند. آنها در عین فلاکت بسیار انسانی رفتار میکنند و با این که دست به کارهای ناشایست میزنند همیشه رگهای از نوعدوستی با خود دارند. آنها نهتنها به جان هم نمیافتند، بلکه احساس همدلی و ابراز همدردی نسبت به یکدیگر، جزو سرشتشان است. آدم وقتی که گرسنه میماند دست به هر کاری ممکن است بزند، حتی دزدی، خیانت و خودفروشی، اما در آثار داستایفسکی چنین خصلتهایی را در شخصیتهای فرودستش نمیبینیم، آنها در عین محرومیت و گرسنگی، قرص نانی را که دارند با یکدیگر تقسیم میکنند.
انسانیت و نوعدوستی در همهٔ کتاب های داستایفسکی موج میزند، شخصیتهای تهیدستش در هر شرایطی که باشند، حتی بیماری و گرسنگی، باز عزت نفس و بزرگواریشان را حفظ میکنند.
در داستان «تحقیر و توهین شدهها» هم میبینیم شخصیتها بهرغم ظلمها و بیدادگریهایی که تحمل میکنند و با وجود تحقیرها و توهینهایی که به آنها میشود، باز هم انسان میمانند.