پرنس و الکوفسکی می کوشد تا برنامه از رواج آلیوشا و ناتاشا را برهم زند و می خواهد او را وادارد تا با پرنسس ثروتمند کاترینا ازدواج کند آلبوشا جوانی ساده دل اما دوست داشتنی است که آسان تحت تاثیر و اسباب دست پدرش می شود در پی نقشه پدرش آلیوشا عاشق کاترینا می شود اما همچنان عشق ناتاشا را در سینه حفظ کرده است این رمان دو نقطه محوری دارد یکی به دوست نزدیک و اینا و محبوب سابق وی ناتاشا می پردازد که خانواده اش را ترک گفته تا با عاشق تازه اش آلیوشا زندگی کند که فرزند پرنس و الکوفسکس است و فاقد خرد کافی است و امیدوار است با ازدواج با کاتیا که وارث ارثی عظیم است ازدواج کند محور دیگر یتیمی به نام نلی است که واینا او را از چنگال خانواده ای نجات می دهد که آزارش می داده اند.