این کتاب داستان یک دختر جوان ایرلندی است که در تلاش برای آموختن جادو برمیآید. بریدا دختر 21 سالهایست که برای مدت طولانی به جنبههای مختلف جادوگری علاقه داشته اما اکنون دنبال علوم و دانشهای دیگر است. این جستجو او را به سوی مردمی خردمند میکشاند و آنها او را در مورد جهان معنوی تعلیم میدهند. بنابراین بریدا شروع به پیدا کردن تعادلی بین روابط خود و علاقهاش به جادوگر شدن میکند. جادو، جوهر اصلی این داستان است. در آغاز بریدا تصور صحیحی از جادو ندارد. برای آموختن جادو، سراغ استاد جادوگر، استاد سنت خورشید می رود که در یک جنگل ساکن است. اما نخست باید با سنت های جادو آشنا شود. در این کتاب، کوئیلو دو سنت جادوگری مطرح میکند، سنت ماه و سنت خورشید. سنت ماه، جادوگری آیینی کهن است که برای دست یافتن به آن باید تمرینهای دشوار و متعددی را به کار برد. سنت خورشید راه جهان شمول برای دست یافتن به جهان ابدی است که در آن تنها یک اصل حاکم است: اعتماد کردن به شب تاریک ایمان. و تنها یک تمرین وجود دارد: نیایش کردن به درگاه خدا با قلب و روح. چیزی که آثار کوئیلو را از سایر نویسندگان متمایز میکند، ارائه مفاهیم پیچیده به زبانی ساده است که درک آنها را برای همه آسان میکند و از آنجا که به قول خود کوئیلو، این مفاهیم از پیش در ذهن ما وجود داشتهاند و ما تنها آنها را به یاد میآوریم، به سوی آنها جذب میشویم و از یادآوری دوباره این مفاهیم بنیادی بشریت لذت میبریم. در بریدا، یافتن بخش دیگر هر انسان، محور اصلی داستان است.