در این بخش شاهنامه به دنبال ریخته شدن خون سیاوش سخن از انتقام گیری ایرانیان و آوردن کیخسرو از توران به ایران است و آنچه جهان پهلوان رستم به کین سیاوش با توران و تورانی کرد از کشتار و ویران سازی. استاد طوس در خطبه این بخش از سنین عمر خود، از گذشتن سال پنجاه و هشتم و پشت سر نهادن شصتمین سال، از موی سر که به سپیدی گراییده و از دو پای نیرومند که سستی یافته و سی درّ خوشاب دندان که تباهی پذیرفته و از زبان تیز چون تیغ برّان که کم اثر گردیده و از پراکندگی مال و دگرگونی حال یاد می کند.