نزار قبانی می گوید: "من نام زنان را از فهرست غذاها در آورده و در فهرست گل ها نوشتم. زن را از فهرست سرمایه ها و اموال در آورده و آن را بر سینه خویش گذاشته و سوار اسبی سفید وارد شهرهای عربی کردم که پیش از آن، عشق را پنهانی می آزمودند. همچنین در جای دیگری از خاطراتش می گوید" من شاعری هستم که پنجاه سال برای عشق و آزادی و حق و حقیقت جنگیده ام. پنجاه سال است که می جنگم تا دریا آبی تر باشد، درخت ها و جنگل ها برگ های بیشتری داشته باشند، جنگیده ام تا انسان هرقدر می تواند انسان تر و آزادی بیشتر و عمومی تر باشد"