در این کتاب داستان بازگشت کیخسرو، پسر سیاوش، از سرزمین توران به ایران زمین روایت می شود.
در این داستان موضوع مهم خواب دیدن و اعتقاد به رؤیای صادقه است. در پی خوابی که گودرز می بیند بر او مسلم می شود تنها پهلوانی که می تواند کیخسرو را با موفقیت به ایران برگرداند، گیو است و حتی رستم هم از پس این مأموریت برنخواهد آمد.
داستان فرود تراژدی دیگری است که با شعله ور شدن آتش حسادت توس، سپهسالار ایران، اتفاق می افتد. توس که پادشاهی را حق خود می داند، کینه ی ایرانیان را به دل دارد و با زیر پا گذاشتن فرمان کیخسرو، پادشاه ایران، فاجعه ی دیگری را رقم می زند که در آن سپاه ایران شکست سختی از تورانیان می خورد.