افرد ندیمه ای است در حکومت تئوکراتیک جلید. او اجازه دارد روزی یک بار برای خرید در بازار از خانه فرمانده و همسرش خارج شود، بازاری که در آن تصاویر جای کلمات را گرفته اند، زیرا زنان دیگر حق خواندن ندارند. ندیمه ماهی یک بار به بستر میرود و دعا می کند که از فرمانده آبستن شود، چون در عصری که زاد و ولد کاهش پیدا کرده، ارزش افراد و سایر ندیمه ها تنها به بارآوری رحم آنهاست. افرد سال های پیش را به خاطر دارد. روزگاری که با همسرش، لوک، زندگی میکرد و با او نرد عشق می باخت؛ ایامی که با دخترش بازی و از او مراقبت می کرد؛ آن روزها که شغلی داشت و درآمدی و از حق آموختن بهره مند بود. ولی حالا همه چیز بر باد رفته.
سرگذشت ندیمه رمانی است آمیخته به طنز، هراس و هشدار که از آمیزش تیره و تار سیاست و روابط زن و مرد به طرزی هنرمندانه پرده بر میدارد. رمان اتوود به لحاظ تخیل آینده نگرش، از جهاتی، ١٩٨٤ اورول را به خاطر می آورد.