شامگاه دلانگیزی بود، خوانندۀ نازنینم! شامگاهی از آندست که تنها در روزگار برناییِ ما بودنی است. آسمان چنان ستارهبار و پرفروغ بود که با نظارهاش ناخواسته از خویش میپرسیدی که آیا زیر اینگونه آسمانی کینهتوزان و بهانهجویان نیز میتوانند جای داشته باشند؟ این پرسش نیز برناست، خوانندۀ نازنینم، بسیار برنا، اما باشد تا خداوند آن را بیش از پیش در پندارتان برپا دارد.