خواب داییجان آینهی تمامنمای استعداد بیهمتای داستایفسکی در هجو و طنز است. شخصیت شازده ک. را باید نمود آشکار هنر هجوپردازی او دانست. شازده، پیرمردی که پیوسته میکوشد جوان جلوه کند، در واقع سوژهای است که میتوان ردپایش را تا کمدیهای قرون پیشین و حتی در بالاگان روسی هم دنبال کرد. نویسنده در قامت این اشرافزادهی سالخورده شخصیتی پرتناقض خلق کرده است، موجودی هم پیرو مد و هم فرسوده و کهنه، هم پیر و هم کودکخیم، موجودی که از یک سو فراموشکار است و از سوی دیگر دروغهای شاخدار میگوید. در یک کلام، داستایفسکی یک «داییجان» آفریده است که خود را با ناپلئون مقایسه میکند و انگلیسیها را به باد ناسزا میگیرد.