|در آن زمانهی کشتار و جنون، ما تنها کسانی بودیم که همبستگی نزدیکی بینمان شکل گرفته بود.| نخستین رمانِ اوئه، روایتِ تکاندهندهی پانزده پسر نوجوان در دورانِ جنگ جهانی دوم است که توسط دارالتادیبی در ژاپن برای کار به روستایی دورافتاده فرستاده میشوند. اهالی روستا از ترس شیوع یک بیماری حاد به روستایی همجوار فرار میکنند و این پسرانِ سرگردان را در روستای متروکهشان گیر انداخته و به حال خود رها میکنند. اوئه با نگاهی عمیق و موشکافانه، تفاوتذهنیت بچهها و بزرگسالان را هنگام مواجهه با شرایط طاقتفرسا به تصویر میکشد. یکی از مهمترین ویژگیهای این رمان، شهامت و صداقتِ بیپردهی قلم نویسنده است. کنزابورو اوئه را از چهرههای برجستهی ادبیات معاصر ژاپن میدانند. آثار او که تحتتاثیرِ ادبیات و نظریههای ادبی فرانسه و آمریکا قرار دارند، به مسائل مهم سیاسی، اجتماعی و فلسفی مانند سلاحهای هستهای، نافرمانی اجتماعی و اگزیستانسیالیسم میپردازند. اوئه در سال 1994 موفق به دریافت جایزهی نوبل ادبیات شد و در سخنرانی خود درمورد آثارش چنین گفت: «من دربارهی منزلت بشریت مینویسم.»