در اقیانوس زندگی و در توفان عمل،من در جنبش فرد و فرازم می روم و می آیم زایش و گور در پای جاودانه،تار و پود گونه گون شونده،زندگ پر توش و توان،که در من کارگاه پر همهمه ی زمان،از آن همه پارچه های نافرسودنی می بافتم.جامه های جانداری برای خدا...