کتاب
جست‌وجوی پیشرفته
    ناشر
      پدیدآورندگان
        %
        این کتاب را خوانده‌ام.
        1
        این کتاب را می‌خواهم بخوانم.
        1

        فصلنامه پیام چارسو 7

        فصل هفتم/ ویژه نامه باغ آلبالو
        0 (0)
        قیمت:
        280,000 تومان 266,000 تومان

        مشخصات کتاب فصلنامه پیام چارسو 7

        تعداد صفحات
        354 صفحه
        شابک
        622970136
        سال انتشار
        1399
        نوبت چاپ
        1
        قطع
        وزیری
        جلد
        شومیز

        دربارۀ کتاب فصلنامه پیام چارسو 7

        هرکدام‌مان توی خیالمان یک باغ آلبالو داریم. اصلا شما بگیر یک باغ بی‌بروبرگ. یک باغ بی‌درخت. اصلاً شما بگیر یک وجب جا. یک وجب جا را که همه‌مان داریم. یک وجب جا که دلمان خوش باشد می‌توانیم توش بایستیم و به درختی فکر کنیم که نیست. درختی که می‌خواهیم دست کم توی خیالمان باقی بماند. همان طور سبز و برافراشته. همان طور محکم و ریشه دار. توی واقعیت، وقتی خیالی در کار نیست، زیر پایمان علف سبز می‌شود و درخت‌ها یکی یکی سر بر زمین می گذارند. قاب پنجره‌مان پر می‌شود از دست و پاهای بریده‌ی درخت‌ها که هرازگاهی جوانه‌ی کوچکی از کناره‌ی تبرخورده‌شان بیرون می‌زند و دوباره ناامید و دل شکسته می‌خشکد. مسخره است دیگر. نیست؟ وقتی دخل درختی آمده باشد، جوانه زدنش چیست؟ یکباره بگوید تمام شد، مردم و خشک شدم و خلاص. یک جوانه‌ی مسخره از کناره‌ی درخت یا از یکی از آن خطوط باریک مقطع بریده، گردن کج کند و آرام، انگار که حواسش نیست و حواست نیست، بزند بیرون؟ خودش را بکشد بالا؟ انگارنه‌انگار که بر روی تن مرده‌ی درختی روییده است. انگار نه انگار که روی جنازه‌ای رشد می‌کند و بالا می‌رود. عین یک خیال. چند روز پیش از جلوی باغی که کنار خانه‌مان است، گذشتم. پشت درش نوشته بود، کارگران مشغول کارند. از دیوار کوتاه خانه، گردن کشیدم توی باغ. عمارت قدیمی خراب شده بود و چندتا از درخت‌ها لتوپار شده بودند. اما یکی از درخت‌ها بزرگتر و پربرگ‌تر از همیشه خم شده بود و ساقه‌ای پربرگ ازش، از حیاط بیرون زده بود. نگاه انداختم. درخت آلبالو بود. انگار خواب می‌دیدم. یک آلبالو کندم و انداختم توی دهان. انگار نه انگار که زمستان است و انگار نه انگار که خشکسالی به باغ زده و یقه‌ی نه آن باغ که همه جا را گرفته است. طعمش لبخند به لبم آورد. شاید این، همان چیزی بود که آن تک درخت تنها می‌خواست. شاید این همان چیزیست که جوانه‌ی نوپا می‌خواهد؟ طعمی خیالی در حقیقتی سبز که یادمان بیاندازد، زنده ایم. و تا روزی که زنده‌ایم، امید به نفسی که از سر خاطره بیرون می‌دهیم هم امیدوارانه و ماندگار است. امید پیش رو، ویژه نامه‌ی باغ آلبالو است و امیدوارانه اعلام می‌کنم، بعدی مرغ دریایی چخوف.

        نظر خود را بنویسید:
        امتیاز شما به این کتاب
        ثبت نظر
        سایر آثار جمعی از نویسندگان

        کتاب‌های مرتبط با کتاب فصلنامه پیام چارسو 7