کتاب
جست‌وجوی پیشرفته
    ناشر
      پدیدآورندگان
        این کتاب را خوانده‌ام.
        0
        این کتاب را می‌خواهم بخوانم.
        0

        نیکولا کوچولو و یک غافل‌گیری خوب

        ناموجود

        مشخصات کتاب نیکولا کوچولو و یک غافل‌گیری خوب

        ناشر
        تعداد صفحات
        112 صفحه
        شابک
        9786002530141
        سال انتشار
        1398
        نوبت چاپ
        3
        قطع
        رقعی
        جلد
        شومیز

        دربارۀ کتاب نیکولا کوچولو و یک غافل‌گیری خوب

        من خیلی دوست دارم که بابا و مامانم بعد از شام مهمان داشته باشند. اول به این خاطر که از خانه بیرون نمی‌روند، و بعد هم چون برای فردا صبحش شیرینی می‌ماند، البته اگر شکلاتی باشد اغلب تمام می‌شود.

        از چیزی که کم‌تر خوشم می‌آید، این است که وقتی مهمان داریم، مرا زودتر می‌خوابانند. اما امشب نتوانستند.

        مامان به من گفت: برو توی تخت، و عاقل باش.

        بابا گفت: وگرنه سروکارت با من است.

        من نمی‌فهمم منظور آن‌ها چیست ــ بابا و مامان را می‌گویم ــ من همیشه خیلی عاقلم.

        وقتی دراز کشیدم، مامان مرا بوسید و به من گفت خوب بخوابم و به هیچ بهانه‌ای بلند نشوم. من، مثل همیشه، پرسیدم می‌توانم کتاب بخوانم، و مامان گفت باشد، فقط تا موقع آمدن مهمان‌ها. من کتاب را برداشتم، همان کتابی که در آن یک گروه سرخپوست با تبر و کلاه پَردار توی چادرهای‌شان ــ مثل تابستان در ساحل‌ــ زندگی می‌کنند. خیلی کتاب باحالی است. بعد شنیدم که زنگ در را زدند، و پایین همه شروع کردند به دادزدن و خندیدن. بعد مامان همراه خانم لافلام آمد توی اتاق من. خانم لافلام یک زن چاق است و فکر می‌کنم با آمدن او برای فردا صبح شیرینی نماند، ناجور شد، ولی او خیلی مهربان است.

        خانم لافلام گفت: اوه! نیکولا! ــ انگار از دیدن من در آن‌جا خیلی تعجب کرده بودــ و ادامه داد: چقدر ناز است، آدم می‌خواهد بخوردش!

        نظر خود را بنویسید:
        امتیاز شما به این کتاب
        ثبت نظر
        سایر آثار رنه گوسینی

        کتاب‌های مرتبط با کتاب نیکولا کوچولو و یک غافل‌گیری خوب