این مجموعه حاوی تعدادی داستان فکاهی مصور است که ذیل برخی از این عناوین به نگارش درآمدهاند: با طعم شکلات و توتفرنگی، دارابی، ما رفتیم رستوران، غافلگیری، باغوحش، ایزو، مثل آدمبزرگها، و پیش از عید نوئل. برای نمونه در "با طعم شکلات و توتفرنگی"، نیکولا به مادرش میگوید که قرار است دوستان مدرسهاش را به خانه دعوت کند، اما مادر با این گفتۀ وی مخالفت میکند. به دلیل این که بار گذشته که نیکولا دوستانش را به منزل دعوت کرده بود، دوتا از شیشههای پنجرۀ هال شکسته، نیز اتاق خیلی کثیف شده بود تا جایی که پدر و مادر مجبور شده بودند تا اتاق را دوباره رنگ بزنند. نیکولا پس از مواجه شدن با مخالفت مادر، خواستۀ خود را به پدر میگوید و پدر با قبول کردن این گفتۀ نیکولا از او میخواهد تا مراقب باشد دوستانش چیزی را نشکنند و در این صورت است که برای او بستنی با طعم شکلات و توتفرنگی خواهد خرید. با آمدن دوستان، نیکولا تمام مراقبتهای لازم را انجام داده، اما به هنگام خداحافظی، به دلیل بازماندن در خانه و وزش باد شدید، شیشۀ پنجرۀ آشپزخانه میشکند.