مامان گفت: فردا می رویم برای باز شدن مدرسه یک چیزهایی بخریم. بابا پرسید: چه چیزهایی؟ مامان جواب داد: خیلی چیزها. مثلا یک کیف مدرسه نو، یک جامدادی و یک جفت کفش. بابا داد زد: باز هم کفش؟ امکان نداره! این پسره کفش ها را می خوره! مامان گفت: نه، اما سوپ می خوره تا بزرگ بشه، و وقتی بزرگ شد، پاهایش هم بزرگ می شه.