کتاب
جست‌وجوی پیشرفته
    ناشر
      پدیدآورندگان
        این کتاب را خوانده‌ام.
        0
        این کتاب را می‌خواهم بخوانم.
        0

        نیکولا کوچولو دچار دردسر می‌شود

        ناموجود

        مشخصات کتاب نیکولا کوچولو دچار دردسر می‌شود

        ناشر
        تعداد صفحات
        142 صفحه
        شابک
        9786002530493
        سال انتشار
        1398
        نوبت چاپ
        3
        قطع
        رقعی
        جلد
        شومیز

        دربارۀ کتاب نیکولا کوچولو دچار دردسر می‌شود

        نیکولا کوچولو، مجموعه داستان‌های مصور اثر رنه گوسیوی است که در اصل به زبان فرانسه نوشته شد. ماجراهای نیکولا که دبستانی‌است جالب و هیجان‌انگیز است. نیکولا و دوستانش با خلق رویدادهای بامزه و گاهی وحشتناک حتی بزرگترها را هم می‌خنداند. چنانکه پشت جلد کتاب نوشته شد: برای کودکان هفت ساله تا پیرمردهای هفتاد ساله.
        در داستان نیکولا کوچولو دچار دردسر می‌شود می‌خوانیم:
        دیروز ژوئاشم به مدرسه نیامد، امروز هم دیر آمد و خیلی هم ناراحت به‌نظر می‌رسید. ما هم خیلی تعجب کردیم. از این که ژوئاشم دیر و ناراحت آمده است، تعجب نکردیم، چون او اغلب دیر می‌آید و وقتی هم که به مدرسه می‌آید، همیشه ناراحت است، مخصوصاً وقتیکه امتحان کتبی دستورزبان داشته باشیم. چیزی که باعث تعجب ما شد، این بود که خانم معلم لبخند بزرگی به ژوئاشم زد و گفت: به، تبریک می‌گویم، ژوئاشم! باید خیلی خوشحال باشی، این طور نیست؟
        تعجب ما خیلی بیش‌تر شد، چون با اینکه خانم معلم پیش از این هم با ژوئاشم مهربان بود (خانم معلم خیلی معرکه است و با همه مهربان است) هیچ وقت به او تبریک نمی‌گفت. اما به‌نظر نمی‌رسید ژوئاشم حوصله‌ی خوش وبش را داشته باشد؛ همان طور ناراحت، روی نیمکت، کنار مکسن نشست. همه برگشتیم تا نگاهش کنیم، اما خانم معلم با خط‌کش روی میزش زد و گفت حواس‌مان را جمع کنیم و سرمان به کار خودمان باشد و چیزهایی را که روی تخته بود بنویسیم، و خواهش کرد که اشتباه نکنیم.
        بعد، صدای ژفروئا را از پشت سرم شنیدم که می‌گفت: به بقیه هم بگو! ژوئاشم صاحب یک برادر کوچولو شده!
        توی زنگ تفریح، همه دور ژوئاشم جمع شدیم که به دیوار تکیه داده بود و دست‌هایش را توی جیبش گذاشته بود. از او پرسیدیم که آیا واقعاً صاحب یک برادر شده است.
        ژوئاشم گفت: بله، دیروز صبح، بابا بیدارم کرد. لباس‌هایش را پوشیده بود، ولی ریشش را نزده بود. می‌خندید، من را بوسید و گفت که شب قبلش، صاحب یک برادر کوچولو شده‌ام. بعد هم گفت که سریع لباس‌هایم را بپوشم تا به بیمارستان برویم. مامانم آن جا بود و دراز کشیده بود. ولی مثل بابا، خیلی خوشحال به‌نظر می آمد. برادر کوچولویم هم کنار تختش بود.

        نظر خود را بنویسید:
        امتیاز شما به این کتاب
        ثبت نظر
        سایر آثار رنه گوسینی

        کتاب‌های مرتبط با کتاب نیکولا کوچولو دچار دردسر می‌شود