معرفی کتاب در آمریکا اثر سوزان سانتاگ
- در این مطلب میخوانید:
بخشی از کتاب در امریکا اثر سوزان سانتاگ
فردی غریبه، موهوم و ناشناخته وارد میهمانی شده و چنان سردش است که خودش را فوراً به آتش شومینه رسانده و منتظر است تا خون تنش گرم شود. او که پشت به میهمانها ایستاده است و دارد از گرمای مطبوع آتش لذت میبرد، ناخواسته، صحبتهای دیگران را میشنود؛ بحثی گنگ دربارهٔ یک زن و دو مرد در جریان است که غریبه نیمچرخی میزند تا وارد فضای گفتوگوی آنها شود. غریبه چشم میگرداند تا آنها را پیدا کند و ناگهان، قهرمان داستان، با چهرهای آراسته ظاهر میشود:
«او را دیدم و تعجب کردم که چطور تا آن لحظه متوجهش نشده بودم. بهار جوانی را پشتسر گذاشته بود، در آن دوره زنان جذاب بالای سی سال را چنین وصف میکردند، و قد متوسطی داشت با پشتی خدنگ و انبوه موی خاکستریطلایی. زیباییاش خارقالعاده نبود اما هرچه بیشتر نگاهش میکردم به نظرم گیراتر میرسید. میتوانست زنی باشد که از او حرف میزنند؛ باید همان زن میبود.»