معرفی کتاب در آمریکا اثر سوزان سانتاگ

    در این مطلب می‌خوانید:

بخشی از کتاب در امریکا اثر سوزان سانتاگ

فردی غریبه، موهوم و ناشناخته وارد میهمانی شده و چنان سردش است که خودش را فوراً به آتش شومینه ‌رسانده و منتظر است تا خون تنش گرم شود. او که پشت به میهمان‌ها ایستاده است و دارد از گرمای مطبوع آتش لذت می‌برد، ناخواسته، صحبت‌های دیگران را می‌شنود؛ بحثی گنگ دربارهٔ یک زن و دو مرد در جریان است که غریبه نیم‌چرخی می‌زند تا وارد فضای گفت‌و‌گوی آنها شود. غریبه چشم می‌گرداند تا آنها را پیدا کند و ناگهان، قهرمان داستان، با چهره‌ای آراسته ظاهر می‌شود:

«او را دیدم و تعجب کردم که چطور تا آن لحظه متوجهش نشده بودم. بهار جوانی را پشت‌سر گذاشته بود، در آن دوره زنان جذاب بالای سی‌ سال را چنین وصف می‌کردند، و قد متوسطی داشت با پشتی خدنگ و انبوه موی خاکستری‌طلایی. زیبایی‌اش خارق‌العاده نبود اما هرچه بیشتر نگاهش می‌کردم به‌ نظرم گیراتر می‌رسید. می‌توانست زنی باشد که از او حرف می‌زنند؛ باید همان زن می‌بود.»

«شومینه»، چایلد هسام، 1912

هلنا موجسکا در کتاب در آمریکا

رمان در امریکا روایت بازیگر ممتاز و برجستهٔ لهستانی است که در نیمهٔ قرن نوزدهم، برای یافتن آزادی و شهری آرمانی به کالیفرنیا مهاجرت کرده است. راوی داستان در معدود لحظاتی از خط داستانی خارج می‌شود و از زندگی و خانواده‌اش می‌گوید و دوباره به جزئیات زندگی این بازیگر می‌پردازد. با‌این‌حال چون «قصه‌های زیادی برای تعریف‌کردن وجود دارد»، سوزان سانتاگ ترجیح می‌دهد تا به هیئت قرن نوزدهمی خود بازگردد و از میان جزئی‌ترین رفتار میهمان‌ها، داستان بازیگر مهاجر بی‌وطن را تعریف کند. رمان در آمریکا مطالعهٔ وجوه گوناگون فردی است که با گذر از شب میهمانی، ابعاد مختلف زندگی‌اش موشکافی می‌شود و تجربهٔ شتاب‌زده و بی‌ثبات زندگی‌اش به‌عنوان یک مهاجر مورد بررسی قرار می‌گیرد. سانتاگ با زبانی ساده و جمله‌هایی روان، آهسته‌آهسته خواننده را وارد جهان در آمریکا می‌کند؛ رمانی که جزو آخرین آثار او محسوب می‌شود. این رمان نوعی ماجراجویی و سرکشی در رویدادی واقعی است که بازیگر لهستانی، هلنا موجِسکا (Helena Modjeska)، در نیمهٔ دوم قرن نوزدهم از سر گذرانده است. سوزان سانتاگ در بخش‌هایی از رمان، از روایت‌هایی استفاده می‌کند که عین‌به‌عین در کتاب‌های دیگر نقل شده‌اند. سانتاگ را به‌‌خاطر این کار سرزنش کردند و او نیز ناگزیر توضیح داد: «همهٔ کسانی که با نوشتن دربارهٔ یک شخصیت تاریخی سروکار دارند، از منابع اصلی و یادداشت‌های واقعی نت‌برداری می‌کنند و در نوشتهٔ خود به‌صورت دیگری بازنویسی می‌کنند. من از منابع زیادی استفاده کرده‌ام و تمام‌و‌کمال تغییرشان داده‌ام. من این کتاب‌ها را دارم، دیده‌ام و بارها بهشان رجوع کرده‌ام. مباحث بسیاری در این حوزه وجود دارد که تمام ادبیات مجموعه‌ای از ارجاعات و تلمیح‌هاست.» بااین‌وجود در آمریکا توانست در سال ۲۰۰۰ میلادی جایزهٔ کتاب ملی امریکا را از آن خود کند.

«زن روبه‌روی آینه، استرادگاد 30»، ویلهلم هامرزهوی، 1906

رمان در امریکا از نگاه منتقدان

سوزان سانتاگ اغلب به‌عنوان نظریه‌پردازی تیزبین شناخته می‌شود که در نوشته‌هایش به هنر و ادبیات، و مفاهیم زندگی اجتماعی مدرن می‌پردازد، با این‌حال جستارهای او علیه پست‌مدرنیسم و رویکردهای ساختارشکنانه‌اش در برابر استعاره‌های هنر معاصر، مقابل خواستهٔ قلبی او قرار گرفتند؛ خواسته‌ای که چیزی نبود، مگر نوشتن یک عاشقانهٔ سوزناک تاریخی! و شاید بتوان رمان در آمریکا را برآورده‌شدن این آرزوی دیرینه دانست. کتاب در آمریکا به‌محض انتشار، بازخوردهای ضدونقیضی گرفت. برخی این رمان را با آثار دیگر سانتاگ برابر نمی‌دانستند اما بسیاری از منتقدان نیز آن را ستودند. پابلیشِرز ویکلی نوشت: «سانتاگ با چیره‌دستی توانست رمانی از ایده‌ها و مفاهیم بنویسد که در آن شخصیت‌های واقعی متضاد وضعیتی رفتار می‌کنند که پیش‌ازاین موشکافانه بررسی و با وضوح تمام تصویر شده بودند. دستاورد چشمگیر این رمان تفسیر تازه و الهام‌بخشی است که در جریان‌های اجتماعی و فرهنگی یک زمانه وجود دارد.» نیویورک‌تایمز نیز گرچه این اثر را با آثار دیگر سانتاگ برابر نمی‌دانست، اما نوشت: «مزیت رمان در امریکا این است که بازی‌گوشانه و چست‌و‌چالاک است؛ کتابی که علی‌رغم کاستی‌هایش، جریان دارد …و هر سطر و هر صحنه‌اش تیزهوشانه نوشته شده است.»

«زنی در حال درآودن لباس»، ژان لوئی فورن

به‌ جست‌و‌جوی وطن

سوزان سانتاگ با نگاهی وسواس‌گونه زندگی هلنا موجسکای مهاجر را تصویر می‌کند. تمامی لحظات، رفتارها، حرف‌ها و واژه‌هایی که در رمان در آمریکا وجود دارند، با نگاهی تیزبین انتخاب شده و کنار هم قرار گرفته‌اند. رمان در آمریکا از معدود آثار داستانی سوزان سانتاگ است که به فارسی برگردانده شده‌ است و خواندن این رمان، علی‌الخصوص برای خوانندهٔ فارسی‌زبانی که تا پیش‌از‌این نوشته‌های نظری و جستارهای سوزان سانتاگ را خوانده است، خالی از لطف نیست.

دیدگاه کاربران
هنوز دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.
دیدگاه خود را بنویسید: