معرفی کتاب حکایت دختران قوچان اثر افسانه نجم‌آبادی

    در این مطلب می‌خوانید:

سرنوشت دختران قوچان

افسانه نجم‌آبادی کتاب حکایت دختران قوچان را با نامه‌ای آغاز می‌کند که سید محمد طباطبایی نوشته و در آن نابسامانی‌ها و ناخرسندی‌های مردم، به‌ویژه رعیت خراسان را توضیح می‌دهد؛ دخترانی که برای پرداخت مالیات به حاکم خراسان یا دریافت چند کیسه گندم برای تأمین خوراک خانواده، به‌ دست مباشرها سپرده می‌شوند. سرنوشت هیچ‌یک از دختران قوچان مشخص نیست، چراکه آنها در طول چندین سال به اغیار فروخته می‌شدند و معلوم نبود که در حراج بازارها، برده و کنیزِ تاجری ارمنی خواهند شد یا برای عیش و عشرت بیگانگان از مهمان‌خانه‌های گرجستان سر درمی‌آورند. پس از آنکه این رویداد سر زبان‌ها افتاد، واقعهٔ دیگری خشم مردم را به جوش آورد: غارت و کشتار دِه‌های مرزی خراسان توسط سرداران ترکمان که با حکمرانان منطقه تبانی کرده بودند و در نتیجهٔ آن ده‌ها نفر کشته و مجروح شدند، زنان و کودکان به اسارت گرفته شدند و اموال تاراج‌شده میان حاکمان و ترکمانان تقسیم شد. به‌زعم نجم‌آبادی و با استناد به اخبار روزنامه‌ها و متون تاریخ‌نگارانهٔ آن زمان، این دو واقعه سهم بزرگی در ثمربخشی انقلاب مشروطه داشتند؛ ثمره‌ای که عمر کوتاهی داشت. تشکیل مجلس مردمی که یک‌ سال‌ و نیم بعد به‌دستور محمدعلی‌شاه به توپ بسته شد و دوران سرکوب، زندان و اعدام مخالفان فرارسید.

«عمارت» ایران، ژول لورانس، 1848_1846

کتاب حکایت دختران قوچان روایتی از تاریخ زنان

کتاب حکایت دختران قوچان تلاش می‌کند از لابه‌لای نامه‌ها، متون مکتوب، یادداشت‌ها، گزارش‌ها و تاریخ‌نگاری‌ها روایتِ کمتر شنیده‌شده‌ای از تاریخ را بازخوانی کند و در سویهٔ دیگر تاریخ، جایی که زنان قرار دارند، بایستد. در بهار سال ۱۲۸۵ خورشیدی عریضه‌ای به‌ دست مظفرالدین‌شاه رسید که در آن رنج و اوضاع بد مردمان نوشته شده و نهایتاً از درگاه همایونی درخواست شده بود که در راه‌اندازی مجلس عدالت، همان مجلس شورای ملی، تعجیل فرمایند:

«اعلیحضرتا! مملکت خراب، رعیت پریشان و گداست. تعدی حکام و مأمورین بر مال و عرض و جان رعیت دراز، ظلم حکام و مأمورین اندازه ندارد؛ از مال رعیت هرقدر میلشان اقتضا کند می‌برند، قوهٔ غضب و شهوتشان به هرچه میل و حکم کند، از زدن و کشتن و ناقص‌کردن، اطاعت می‌کنند. ... پارسال دخترهای قوچانی را در عوض سه ری گندم مالیات که نداشتند بدهند، گرفته، به ترکمان‌ها و ارامنهٔ عشق‌آباد به قیمت گزاف فروختند. ده‌هزار رعیت قوچانی از ظلم به خاک روس فرار کردند. هزارها رعیت ایران از ظلم حکام و مأمورین به ممالک خارجه هجرت کرده، به حمالی و فعلگی گذران می‎‌کنند و در ذلت و خواری می‌میرند. ... اعلیحضرتا! تمام این مفاسد را مجلس عدالت، یعنی انجمنی مرکب از تمام اصناف مردم، که در آن انجمن به داد مردم برسند، شاه و گدا در آن مساوی باشند [رفع خواهد کرد]...»

«زمستانِ قوچان قدیم»، حدود 1898

این کتاب به دو بخش تقسیم شده است: بخش یکم حکایت دختران و زنان را بازگو می‌کند؛ «حکایتی» که دالّ بر گوناگونی روایت‌هایی است که نقل محافل آن دوران شده بود. وجه قابل تأمل حکایت‌های برآمده از واقعهٔ فروش و اسارت زنان و دختران قوچانی در این است که جزئیات ماجرا کنار گذاشته می‌شوند و وجه همدلانهٔ رویدادها برتری می‌یابند. در این روایت‌ها دیگر اصل واقعه نیست که اهمیت دارد، بلکه چگونگی این وقایع و اثرات آن مهم است.

موضوعات و مسائل کتاب حکایت دختران قوچان

بخش دوم کتاب که محتوا و بدنهٔ اصلی پژوهش نجم‌آبادی را در بر می‌گیرد؛ طرح هفت پرسش و بررسی پاسخ‌های احتمالی است که در حرکتی پویا میان واقعیت و روایت‌های تاریخی صورت گرفته. عنوان هر فصل برگرفته از ابیات شعر دهخداست؛ شعری که در همان روزهای آغاز کار مجلس سرود و در ستون «چرندپرند» روزنامۀ صوراسرافیل به چاپ رسید. پرسش‌های این بخش برآمده از نگاهی زنانه به رخدادی اجتماعی_سیاسی است؛ در حکایت دختران قوچان چه رشته‌هایی بافته شده بود که آن را در حیطهٔ سیاست زمانهٔ خود، به متنی پرتوان تبدیل کرد؟ از خلال حکایت دختران قوچان چه رویکردها و رفتارهای فرهنگی و سیاسی را می‌توان دریافت؟ در نگاهی موشکافانه به متن رویداد، می‌توان چه امکان‌هایی را تشخیص داد که در روابط فرهنگی و سیاسی ایران وجود دارند؟ چرا رسیدگی به امور «دختران قوچانی» در میان همهمهٔ اتفاقات و مسائل مردمَدار جامعهٔ ایران فراموش شد و ناتمام ماند؟ چگونه حکایت «دختران قوچان» در تاریخ‌نگاری‌های انقلاب مشروطه «اهمیت علّی» نیافت؟ و درنهایت اینکه اگر «فراموشی» یکی از خصوصیات فرهنگ سیاسی جامعهٔ ایران است؛ از «فراموشی»، «یادآوری» و «بازگویی» چه می‌توان آموخت؟

«کدخدا و خدمتکارانش»، ژان دیولافوا، 1881

نگاه نشانه‌شناسانۀ افسانه نجم‌آبادی در کتاب حکایت دختران قوچان

گرچه در سال‌های انقلاب مشروطه و پیش از آن، فروش دختران جوان و نوبالغ امر رایجی بود، بااین‌همه جامعهٔ ایران درگیر تحول بزرگی بود که سازوکار نظام سیاسی ایران را نشانه گرفته بود؛ اندیشه‌ای مردمی که مقابل ساختار شاهنشاهی قرار داشت و واقعهٔ فروش دختران قوچانی و اسارت زنان باشقانلو را یکی از مظاهر ناعدالتی و ناکارآمدی گستردهٔ آن عنوان می‌کرد. این رویدادها از انحصار منطقهٔ خود درآمدند و دختران و زنان اسیر و فروخته‌شده، دختران و زنان ایران شدند. واقعهٔ فروش دختران قوچانی و اسارت زنان باشقانلو، موجب خشمی در مردم شد که پیش‌ از این با ازدست‌دادنِ بخشی از میهن خود تجربه کرده بودند؛ تکه‌ای از مادر به دست دشمن افتاده بود و حالا نوبت دختران این سرزمین بود؛ خاک ربوده‌شدهٔ میهن میزبان دخترانش بود؛ اما از برای رقص و آواز و عیش‌ونوش. کتاب حکایت دختران قوچان همچون دیگر آثار نجم‌آبادی بازخوانی تاریخ با نگاهی دیگر و از کرانهٔ دیگری است؛ جهانی که زیر نگاه مردانهٔ جامعهٔ خود مغفول مانده. نجم‌آبادی بیان می‌کند که در نگاهی نشانه‌شناسانه، «زن» و «وطن» پیکرهایی زنانه اندیشیده شده‌اند: معشوق و مادر. وجه زنانهٔ رویدادها گرچه روحیهٔ غیرت و حفاظت از ناموس را در جامعهٔ مردان ایرانی بیدار کرد، اما توانست انقلاب مشروطه را به سرانجام برساند. هرچند سرنوشت مشروطه غم‌بار بود و هر تلاشی برای دست‌یافتن دوبارهٔ آن محتوم به شکست، بااین‌حال «حکایت دختران قوچان» یادآوری و بازگویی آن نقطهٔ شروعی است که وجه مردانهٔ تاریخ این سرزمین را کنار می‌زند و دریچه‌های تازه‌ای به شناخت فرهنگ و تاریخ می‌گشاید.

حکایت دختران قوچان
ناشر: روشنگران و مطالعات زنان
قیمت: ۲۰۰,۰۰۰ تومان
خرید آنلاین این کتاب
دیدگاه کاربران
هنوز دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.
دیدگاه خود را بنویسید: